رویای شیرین م لو رفت
توبیخ شدم چرا چنین رویایی داری؟
خسته اومدم خونه
و نا امید و پراز ترس
و گشنه
غذا خوردم
ن زنگ زد خبری ازت نیست
گفتم حدود چهار ساعت تو صف نوبت دکتر بودم
مامانم زنگ زد
یکی نزدیک خونه شما مرغ و خروس میفروشه برو بخر
برام بیار
بخدا نمیرسم
نمیتونم
ناتوان ام
چرا تو ش گ ب م
اشکال نداره
لبخند ه من به م گ یک فاجعه است؟ به معنی انتقام از توست
شایدم هست
یادم میاد
درد میکشم
همش بالغانه رفتار کردم
مودبانه
در ازای چی؟
که شکستنی ها نشکنه
خب بشکنه
+ نوشته شده در پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴ ساعت 23:43 توسط حنا
|
دختری هستم متولد سال۶۱.